آغاز اندیشیدن، سر آغاز تحلیل رفتن است

من ازهجرت پیامبر از مکه به مدینه اینجا عضو هستم، همون روزهایی که میثم تمار سر کوچه رطب می فروخت، گاهی هم قایمکی فیلم های غیر مجاز می فروخت. یه بار شتر خرما رو اون وقتا می کردن پشت قباله ی عروس. یادش بخیر ختنه سورون جنتی بود که اولین اشتراکم رو توی این سایت خریدم. اون موقع اشتراک سه ماهه رو میدادن به خمس یک قرص نان جو. جنتی که از بستر بلند شد ودامن قرمزه رو در آورد من با اولین خانم اینجا آشنا شدم. خدا رفتگان شما رو بیامرزه، اهل آدیس آبابا بود. خدا بیامرز سری دوم دندون مصنوعی هاشم گذاشت ولی حسرت شوهر به دلش موند! این بود که جان به حان آفرین تسلیم کرد، روحش شاد یادش گرامی. گاهی طتز می نویسم ولی جدی میگیرن. کسی رو میخوام که اول و آخر ذهنش اسکناس نباشه، وقتی با هم میریم رستورانی کافی شاپی چیزی حرفاش در مورد رابطه ی عاشقانه و نقشه هامون برای باهم ساختن یه خونواده ی دونفره باشه، نه اینکه این ماه چقدر خرج کردیم یا نکردیم. دنبال خانمی می گردم که یا از اول از خانواده ی ثروتمند اومده که از نظر پول ومال و منال اشباع باشه و فقط عشق کم داشته باشه و یا اینکه از خانواده ای اومده باشه که بهش یاد دادن به آدما با نگاه انسانی نگاه کنه، نه کالاو و وسیله و ماشین خودپردازو مترسکی برای پز دادن. آرامش درونیم خوبه، اعتماد به نفسم بسیار خوب و کنترلم روی خودم و رفتارم و نیازهام فوق االعاده بالاست، به همین دلیل بیشتر از اینکه ازچشم چرانی آقایون و حرفای سخیف و زشت شون در مورد خانما ناراحت بشم، اصلا نمی فهممش. خیلی ها اومدن توی زندگیم و این آرامش و تعادل رو به شدت بهم زدن، پس تو رو جدتون اگه عشق و وفاداری و محکم بودن بلد نیستید تشریف ببرید پروفایل های بعدی صمیمانه در خدمت تون هستن. ساده ام، تو هم ساده باش